![](http://mortezasabermand.yara.ir/memberfolders/mortezasab/21mrk934.jpg)
امروز عجب روز دلگیری است ، دلم نمی خواهد چیزی بگویم ، یا کاری بکنم ، آسمان هم بدجدری توی هم است به نظر می رسد شاید امروز بغضش بترکد و دانه های رحمت خداوندی را بر سر بندگان بی رحمش بریزد. اما دانستن این نکته که ان دلگیری هوا رحمت است چیزی از بار اندوه من کم نمی کند و کمکی نمی کند تا کمی راحتتر شوم. دلم بدجوری شکسته است ، بعضی وقتها آدم با شنیدن کلماتی که که در حالت عادی همیشه می شنیده است ، توی یک موقعیت مسخره آتیش می گیرد و بدجوری گر می گیرد ، نمی داند خشمش درست است یا نه ، فقط می داند عصبانی است.
آدم عصبانی هم همه چیز برایش نا خوشایند است و ناخواسته ، این می شود که می زند و می کند و می خواهد داد و فریاد بزند، نمی دانم شاید حق ندارد!
کاش امروز صبح دستمال را از دستم می گرفت و من را جلوی خود خودم سکه یک پول نمی کرد، نگرفت اما!
کاش امروز صبح سر کاری که برای یکی دیگر در حال انجام بود و من هم دلایل خودم را برا انجامش اینطوری مرا به باد ... نمی گرفت!
خلاصه کاش امروز روز دیگری بود.