loading...
دانلود موزیک و اهنگ و فیلم
حمید بازدید : 185 جمعه 15 تیر 1403 نظرات (0)

سالها پیش که من به عنوان داوطلب در بیمارستان کار میکردم،دختری به بیماری عجیب و سختی دچار شده بود و تنها شانس زنده ماندنش انتقال کمی از خون خانواده اش به او بود. 

او فقط یک برادر5ساله داشت.دکتر بیمارستان با برادر کوچک دختر صحبت کرد. 

پسرک از دکتر پرسید:آیا در این صورت خواهرم زنده خواهد ماند؟ 

دکتر جواب داد:بله و پسرک قبول کرد. 

پسرک را کنار تخت خواهرش خواباندیم و لوله های تزریق را به بدنش وصل کردیم،پسرک به خواهرش نگاه کرد و لبخندی زد و در حالی که خون از بدنش خارج میشد به دکتر گفت:آیا من به بهشت میروم؟ 

پسرک فکر میکرد قرار است تمام خون بدنش را به خواهرش بدهند!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1304
  • کل نظرات : 14
  • افراد آنلاین : 13
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 93
  • بازدید امروز : 17
  • باردید دیروز : 264
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,137
  • بازدید ماه : 1,137
  • بازدید سال : 16,635
  • بازدید کلی : 310,131