loading...
دانلود موزیک و اهنگ و فیلم
حمید بازدید : 145 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)

مردجوانی که مربی شنا و دارنده ی چندین مدال المپیک بود،به خدا اعتقادی نداشت.او چیزهایی را که درباره ی خدا و مذهب میشنید مسخره میکرد. 

شبی مرد جوان به استخر سر پوشیده آموزشگاهش رفت.چراغ ها خاموش بود ولی ماه روشن بود و همین برای شنا کافی بود. 

مرد جوان به بالاترین نقطه تخته شنا رفت و دستانش را باز کرد تا درون استخر شیرجه برود. 

ناگهان،سایه بدنش را همچون صلیبی روی دیوارمشاهده کرد.احساس عجیبی تمام وجودش را فراگرفت.از پله ها پایین آمد و به سمت کلید برق رفت و چراغ ها را روشن کرد. 

 

آب استخر برای تعمیر خالی شده بود!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1304
  • کل نظرات : 14
  • افراد آنلاین : 46
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 272
  • آی پی دیروز : 61
  • بازدید امروز : 457
  • باردید دیروز : 70
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 2,181
  • بازدید ماه : 2,181
  • بازدید سال : 17,679
  • بازدید کلی : 311,175